به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی، شامگاه چهارشنبه ۵ آذر ۱۴۰۴ اولین نشست تخصصی دوره آفرینش ادبی «مطلع» با حضور قربان ولیئی، ادیب و شاعر، در سالن ولایت مجتمع یاران جمکران برگزار شد.
ولیئی در این نشست با تأکید بر ضرورت شناخت جایگاه شعر و شاعر گفت: انسان دارای «سرشت پیروی» است و اغلب مردم زندگی پیروانه دارند و تابع محیط تولد و تربیت خود هستند.
وی با اشاره به تعبیر خود از دو گروه «اهل تقلید» و «اهل وقفه» افزود: کسانی که اهل وقفهاند پیش از پذیرفتن یک مسیر، توقف میکنند و میاندیشند و اگر بخواهند زیست اصیل داشته باشند باید جور دیگری زندگی کنند. در هنر تقلید پذیرفته نیست و اساس هنر بر بدعت و نوآوری است.
وی با بیان اینکه بسیاری از شاعران مقلد بودهاند گفت: تنها گروه اندکی اهل توقف هستند و همین توقف میتواند مسیر زندگی را تغییر دهد. ولیئی افزود: اینکه برای چه ساخته شدم پرسشی بنیادی است و هرکس باید ببیند مسیر حقیقی او چیست. با هر انسانی جلوه جدیدی از خدا ظهور میکند و بزرگترین ستم این است که کسی نداند کدام جلوه است.
وی با ذکر خاطرهای از مراجعه به یک دندانپزشک علاقهمند به ادبیات توضیح داد که گاهی انسانها مسیر واقعی خود را رها میکنند و به مسیری میروند که دیگران برایشان تعیین کردهاند و در نتیجه از کار خود لذت نمیبرند.
این استاد ادبیات با انتقاد از انتخاب مسیرهای تحصیلی صرفاً بهخاطر مسائل مالی گفت: قیصر امینپور گفته بود این ۵۰ تومنی چقدر آدمها را بیچاره کرده؛ یعنی بسیاری به خاطر پول به دانشگاه آمدهاند.
ولیئی افزایش تعداد شاعران را «عجیب» دانست و گفت: این خود یک بیماری است؛ تعداد نویسندهها از خوانندهها بیشتر شده است.
وی تأکید کرد: هویت هر فرد ممکن است شاعرانه نباشد و شاعری زمانی شکل میگیرد که فرد در زندگی دچار تناقضها و تکانههای عمیق شده باشد.
ولیئی با اشاره به فروغ فرخزاد و پروین اعتصامی و نگاه شفیعی کدکنی به آثار پروین افزود: شاعران حقیقی محصول تجربههای ژرفاند.
وی با انتقاد از شباهت شعرهای امروز گفت: چیزی که میبینید دلیل نبود خلاقیت است. نهایتاً چند غزل از دیگران حفظاند و بر همان مبنا شعر میگویند. ایرادی ندارد برای دلخوشی شعر بگویید اما این شعر، شعر اصیل نیست.
ولیئی با اشاره به علامه طباطبایی که شعرهای خود را کنار گذاشت تا وظیفه اصلیاش را دنبال کند افزود: راه شعر راه سوختن است و کسانی که وارد آن میشوند باید مطمئن باشند که برای این مسیر ساخته شدهاند.
ولیئی با نقل قولی از اخوان ثالث گفت: تمام همتتان را در این سن روی این بگذارید که مطمئن باشید این راه شماست. شکر یعنی بدانید نعمتی به شما داده شده و آن را درست به کار بگیرید.
وی در بخش دوم سخنانش تأکید کرد هرکس که در خود استعداد میبیند باید «گشودگی نسبت به هستی» داشته باشد، پیشفرضهای خود را کم کند و جهان را بهصورت بکر ببیند. ولیئی افزود: وقتی جور دیگری ببینید، جور دیگری شعر میگویید. مولوی شعرستیزترین و زبانستیزترین شاعر جهان است و تجربه جدید، زبان جدید میآورد.
ولیئی با اشاره به زبان ویژه سهراب سپهری گفت این نوجویی محصول «تجربههای تازه» است، چه سفر درونی و چه بیرونی، و این تجربهها جهانبینی شاعر را دگرگون میکند. به نواوران ادبی یاد ندادهاند نواوری چیست؛ آنها دیدهاند، زیستهاند و تجربه کردهاند.
این ادیب در پایان، شعر دینی را نیازمند معرفت ویژه دانست و یادآور شد که تولید انبوه شعر آیینی مذموم است زیرا مانع دیدهشدن شعرهای خوب میشود.
ولیئی، شعر فارسی را به «شعر نظری و عملی» تقسیم کرد و گفت: بخش زیادی از شاعران تنها شعر میسازند، درحالیکه شعر آیینی باید برخاسته از حس و شناخت عمیق باشد.
نظر شما